جستجو

آرشيو

لينک دوستان

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 267
بازدید ماه : 331
بازدید کل : 34088
تعداد مطالب : 168
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


موضوع : <-CategoryName-> بار سلون غاط بکنه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:بار سلونا خنده دار,

یعنی ما اگه تو یه خونه با 10 تا اتاق هم باشیم.....

 

این5  تا اعضای خونواده ی ما یه طوری خودشون رو تو خونه پخش میکنن که توی هیچ نقطه ای از خونه نمیشه تنها باشی !! یعنی بارسلونا هم این طوری از فضاهای خالی زمین استفاده نمی کنه !!!

 

موضوع : <-CategoryName-> مامان بزرگم
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:مامان بزرگم خنده دار,

مامان بزرگم میگه دختر پسری که همدیگه رو دوست داشته باشن ......
 بهم محرمن؛ صیغه و اینا هم دیگه نمیخاد ...

اصن مرجع تقلیده منه :))

موضوع : <-CategoryName-> مایو
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:مایو خنده دار,
  رفتم مایو بخرم...!
لامصب میگه واسه استخر میخوای...؟
گفتم نه چند روز دیگه عروسی دعوتم....

میخوام منحصر به فرد ظاهر بشم.....!

 

موضوع : <-CategoryName-> کسی پیاده شد
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:کسی پیاده شد,

 

تو تاکسی نشستَم یه چَن دقیقه بعدِ اینکه راه اُفتاد حدوداَ داشتیم با100تا میرفتیم،.....
یه دَفه فَهمیدم دَرو خوب نبستَم، دَرو بازکَردم بَستم،
راننده که یه پیرمردِ عینکیِ بود،
 
خیلی آروم سَرشو برگردوند عقبو نیگا کرد با یه لَحنِ خیلی باحالی گُفت:
 
"کَسی پیاده شُد؟؟"
 
یعنى ترکیدم از خنده

 

موضوع : <-CategoryName-> دانستنی های کم یاب
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:دانستنی های کمیاب,
آیا میدانستید انسانهایی که بیشتر عمر میکنند دیرتر میمیرند ؟!! .....

 

 

خدایی میدونستید اینو؟؟؟

 

موضوع : <-CategoryName-> الودگی اهواز
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:الودگی اهواز,

دروغ می گن هوای خوزستان الودس ....
 من خودم امروز چشمام رو بستم و دو تا نفس عمیق کشیدم هیچ اتفاقی هم نیافتاد فقط وقتی چشمامو باز کردم دیدم تو یه اتاق سفیدم چند نفر هم با لباس سفید دارند به من تنفس مصنوعی  میدن
:|
:|

موضوع : <-CategoryName-> گریه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:پیازو گریه,
دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که .....
میتونه اشک آدمو در بیاره

من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش
اونم کاملا به اشتباهش پی برد !

 

 

موضوع : <-CategoryName-> خخخخ
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:ههههههههههههه,

 

دختر: تو خجالت نمی‌کشی افتادی دنبال من......

 پسر: یعنی برگردم؟

 دختر: نه، فقط پرسیدم
:|

 

موضوع : <-CategoryName-> خخخخ
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:بیچاره دختره,

دختره انقد پست عاشقانه غمگين گذاشته

 

ـ

ـ

ـ

كه دل منم واسه پسره تنگ شده!!!!

داداش اگه راه داره برگرد :)))

 

موضوع : <-CategoryName-> دلیل جدایی محسن یگانه و چاوشی

یه چیز جدید کشف کردم 
میدونید چرا محسن یگانه و محسن چاووشی از هم جدا شدن؟
،
،
،
،
،
ِچون بچه دار نمیشدن :|
تا اکتشافات بعدی خدا یار و نگهدارتون

 

 

موضوع : <-CategoryName-> ههههههههههههه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:بمب خنده,

امروز رفتم یه کیـسه خون دادم.
.
.
.
.
.
.
دو کیســـه خون بهم زدن تا به هوشـــ بیام

یارو گفـــت دیگه این ورا پیدات نشه عوضی^_^

 



موضوع : <-CategoryName-> اینو راس میگم
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:خنده دار,

 

وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم...:
اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی

در این لحظه برای دفاع از وجود ورژن پلاستیکی غلام چنان دعوایی بوجود میومد که طی 8 سال جنگ تحمیلی شاهدش نبودیم

رو نبود که!

 

 

 

موضوع : <-CategoryName-> کسی برا من دلش تنگ نمیشه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:ههههه,

 

دخی خالم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده ....
ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟
میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت !

 

موضوع : <-CategoryName-> iiiiiiiiiiiiiii
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:ههههههههههه,

 

با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم ......
دادشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته ، شما منتظر ما نباشین !

موضوع : <-CategoryName-> هههه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:هههه,

 

داداشم نوجوون بود میرفت باشگاه کونگ فو و کشتی, منم اون موقه ها بچه بودم.......
هر وقت که تو باشگاشون یه فن جدید بهشون یاد میدادن میومد تو خونه رو من اجرا میکرد
منم به ازای هر فن پول میگرفتم
یعنی از کوچیکی من با این سختی پول درمیاوردما !

موضوع : <-CategoryName-> ملتو
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:ملتو,

ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ...

 

ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻝ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ۲۶ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ...

ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﮔﺮﻓﺘﻢ!!

ﺍﮔﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﺑﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ!!!

ﻣﻠﺖ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭﻥ ﺑﺨﺪﺍ  o_0

 

موضوع : <-CategoryName-> برگرد دیگه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:خنده دار,

دختره انقد پست عاشقانه غمگين گذاشته

 

ـ

ـ

ـ

كه دل منم واسه پسره تنگ شده!!!!

داداش اگه راه داره برگرد :)))

 

موضوع : <-CategoryName-> شعر طنز در مورد مترو
:: نويسنده : جواد ?? تاريخ : برچسب:,

شعر طنز در مورد مترو , شعر خنده دار قطار مترو , شعر مترو

ازدحام و فشار از هر سو

زور آرنج و ضربه زانو

بدترین بوی عالم است الحق

بوی سیر و پیاز و عطر و عرق

کارمند و محصل و عملی

کامبیز و غضنفر و مملی

تاجر و دزد و دکتر و بیکار

لاغر و چاق و سالم و بیمار

گاه دعوای عده ای سالار

فحش های به شدت کش دار

یک نفر غرق در سطور کتاب

یک نفر هم کنار او در خواب

منبع :namakestan.ir

:: نويسنده : جواد ?? تاريخ : برچسب:,

 

 

انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج (اوج خنده)

 


هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

موضوع : <-CategoryName-> کاریکاتور
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> خخخخخخ
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,
یکی از حسرت های بچگیم خون دماغ شدن بود !
خیلی حس و ژست باکلاسی بود . . .
همه بهت توجه می کردن در حد شهید زنده !
 
.
.
.
من میخوام ببینم اونی که داشت ذبان فارثی رو اخطراء میکرد
اون روض اول …
چی شد که تثمیم گرفط غورباقه ق اولش غاف باشه غ دومش قین ؟
.
.
.
معرفی دست خط دکتر !
چیزی که تو می بینی: ∮₪₩₮£
چیزی که داروخانه می خونه : آسپیرین ۵۰۰ میلی گرم !
.
.
.
آقا دوماد چیکارن ؟
سفیر ایران در کانادا هستن !!!
پاشین گم شین بیروننننن ، ما فقط دختر به مرغ فروش میدیم …
.
.
.
مردم دو دسته‌اند : زیر خط مرغ و بالای خط مرغ !
.
.
.
زمانِ ما “علم بهتر است یا ثروت ؟” یه سوال خیلی چالش برانگیز و فلسفی بود ،
خوش به حال بچه های الان که دیگه فسفر نمیسوزونن :
.
هیچکدام ، مــــــــــــــــــُرغ!!
.
وقتی ناراحتین از ۱ تا ۱۰ بشمرین. اگه آروم نشدین تا ۲۰ ادامه بدین
نشد تا ۳۰ و همینجور ادامه بدین تا بشین!
من الان به ۲۱۶۶۶۵۰۰۰۹۶۸۷۱۱۲۰۰۱۲ رسیدم
.
.
.
یادش بخیر قدیما پونصدی که تو تاکسی درمیاوردیم سینه‌مونو می‌دادیم جلو ،
منتظر بودیم یارو بگه خورده بده!
مث الان نبود که با ترس و لرز و خفت و خاری !!
.
.
.
بد‌ترین ضربه‌ای که دخترا میخورن خیانته
اما بد‌ترین ضربه‌ای که یه پسر می‌خوره،
زمانیه که می‌فهمه سیستمش بازی مورد علاقشو ساپورت نمی‌کنه ..!
.
.
.



ادامه مطلب

موضوع : <-CategoryName-> خخخخخخ
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

سر کلاس بچه ها داشتن سر وصدا میکردن ..

 

یهو ناظم میاد میگه : ایــــنجا طویلس ؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یهو یکی برگشت گفت : نه آقا ! اشتباه اومدی


موضوع : <-CategoryName-> هرهرهر
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> هرهر کر کر
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﺑﺨﺮ ﻭﺍﺳﻢ

 

ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﯾﻬﻮ ﺁﻧﺘﻦ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﺭﻓﺖ

 

ﻣﻦ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ… ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

 

ﻫﯽ ﺍﻟﻮﻭ ﺍﻟﻮﻭ ﻧﮑﻦ ﺍﺻﻼ ﺻﺪﺍﺕ ﻧﻤﯿﺎﺩ !



19

موضوع : <-CategoryName-> یاه یاه
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,
رفتم پیش دکتر روانشناس میگه به مشکلات بخند!


منم تصمیم گرفتم حرف دکترم رو گوش کنم!



مرغ کیلویی هـفـت هزار تومن! (هـهـه)



نان 300 تومن!( ههه!)



برنج کیسه ای 40 هزار تومن! ( ای خدا مردم از خنده ههه!)



روغن دولیتری 10 هزار تومن( ههه آی دلم !)



قند کیلویی دوهزار و پونصـد ! (به من چه آخه من که چایی خور نیستم ههه!)



کره و پنیر و شیر و ماستو...( اینا هم ههه!)



شهریه باشگاه: اوه ولش کن من ک چن ماهه بی خیاله باشگا شـدم (ههه)



وسیله ی طبی پـاهـام بــِر ِیس *بالای 1 میلیون* 



منو این همه خوشبختی محـالـه ، محالــه


27

موضوع : <-CategoryName-> خخخخخخ
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> هرهر کر کر
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

-شماره موبایلت با کدوم شماره تموم میشه....؟؟
۰= زرنگ
۱= دلخوش
۲= مهربون
۳= آروم
۴= با غیرت
۵= عاقل
۶= باوفا
۷= دوست داشتنی
۸= هنر مند
۹= روراست

موضوع : <-CategoryName-> هندی
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که بزنه تو صورتم...!
منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
و در نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم...
آخه چرا بابام فکر کرد تو فیلم هندیا اینجوریه؟!!
من توقع داشتم منو بغل کنه جفتمون بزنیم زیر گریه!!!!

موضوع : <-CategoryName-> واقعا عجيبه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:,

وقتی ورزشکارا مصاحبه می کنن، کلاً تحت هر شرایطی ،
سطح مسابقات نسبت به سال قبل خیلی بالاتر بوده :|

موضوع : <-CategoryName-> يه خاطره
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:,

آقا زنگ زديم به عمه جان كه بگيم عيد داريم ميام شهرتون خونه باشين كه عمه زودتر گفت:
راستي خوب بود زنگ زدين، ما عيد با پسرا، دخترا، عروسا، دومادا، نوه ها و جمعي از بستگان ميايم سمت شما.
اي كاش مخابرات تلفناي كل منطقه رو قطع ميكرد، كاش زمين گير شده بودمو نمي رفتم سمت تلفن اي كاش....
در هرصورت هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستيم
(شماره حساب 6464 بانك همين بغل ميوه فروشي)

موضوع : <-CategoryName-> خخخخخخ
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

d3d5bcad324d اگه تو هم دلت گرفته بیا(از دستش ندید!)+عکس

موضوع : <-CategoryName-> اااااااااااااامممممممممممممم
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> بکنین
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

بازی باحال با   گوگل 

 

دوستای گلم  در گوگل اینو جست جو کنید و کمی صبر کنید .

 
 

 
zerg rush
 
 
موضوع : <-CategoryName-> ایا؟
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

 
منبع:http://sakhidadkhandah.blogfa.com/
موضوع : <-CategoryName-> ایا؟
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,
اگه گفتین بدترین چیزی که میتونه بیفته دستشویی ومجبور باشی دوباره ازش استفاده کنی چیه؟
ساعت؟
 
مسواک؟
 
گوشی؟
 
نه نه نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
دندوووووووووووووووووون مصنوعی
 
موضوع : <-CategoryName-> کاکتوس.....
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,

قا ما چندتا کاکتــــوس داریم...

.
.
منــ : مامان اینارو آب بدم؟
مامانمـ : آره فقط لبخند بزن بهشون!
منــ : اینجوری خوبه ؟مامانمـ : نه مث انسان!()
منــ : حالا رفتم آب دادم اومدم
مامانمـ : برو اوناکه تو راپله اس هم آب بده، بهشون صبح بخیرم بگو.
یعنی همچین خانواده لطیفی هستیـــــــم!!!
خووو چرا اینجوری نیگا میکنی.میترسم!!!!
 
 
موضوع : <-CategoryName-> یادتون باشه
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> کفتر بازی دیجیتال
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:,

موضوع : <-CategoryName-> اطلاعات.......
:: نويسنده : حامد ?? تاريخ : برچسب:,
من : باباااااا  کی یخچال رو اختراع کرد؟
 
بابا :نمیدونم 
 
من   :پس کی کولر رو اختراع کرد ؟
 
بابا : نمیدونم 
 
مامانم: این همه سوال از بابات نپرس , چرا مزاحمش میشی؟
 
بابام : بزار سوال کنه معلوماتش بره بالا
 
موضوع : <-CategoryName-> we are khlaq khkhkhkhkhkh
:: نويسنده : اميرحسين ?? تاريخ : برچسب:,

رفتم بانک رو دسته صندلی نوشته بود

وقتی زلزله اومد پشت صندلی رو نگاه کنید.

پشت صندلی رو نگاه کردم. نوشته بود :

الان نه خر ه٬ وقتی زلزله اومد….

چقدر ملت خلاقی داریم